از واقعیت تا واقعیت
م ی هادی م ی هادی

از بدو ایجاد سازمانهای جداگانه که مدتی انرا سازمانهای هم اندیش  گفتیم  ویکدیگررا  اقا خطاب میکردیم وبعدا سازمانهای رفیق گفتیم کم و بیش  یکدیگر را رفیق میگفتیم  یک اواز وصدا راکه عبارت از وحدت است تا زمان همایش کابل وبعدآ گردهمایی ۱۹ اپریل اروپا  در محراق توجه قرارداده یم  وپیرامون ان گفتیم ونگاشتیم   واکنون انرا دنبال مینماییم  چه میخواهیم  وچه مقصد داریم ؟؟

 مثل مشهور است که میگویند هرکی برای مطلب خود دلبری کند  من ادم دهاتی هستم ودهاتی خویان را می پسندم  دهاتی نزد من آدم   ساده و بی الایش است  چون  مدعای خودرا صاف وساده بیان میکند .  لذا در این یادداشت بار دیگر مدعای دلبری را پیگیری  مینماییم که از اول دنبال ان بودیم  اما قبل از ان  مدخل زیر را مورد توجه قرار میدهم تا  به اصل مطلب برسیم .    

 

 وضعیتی که در طی سی سال بر کشور ما تحمیل شد از جمله  دامنه دار ترین حوادث  یک قرن به حساب میایید ویژه گی حوادث کشور ما این است  که امکانات خود ما علیه خود ما بکار رفته است.

به کدام عرصه تامل شود که از  عوامل تحمیلی  متاثر نیست  زبان ، سمت ، قوم ، ملیت ، جنس ، اندیشه ، مذهب ، دین   خود مردم علیه خود مردم   بکار برده شد . در حالیکه در کدام کشور دنیا  این پدیده های اجتماعی  وجود نداشته  وندارد    .

 

هر کدام که به هر بهانه  نسبت به عملکرد  یک قشر، طبقه،  سمت ،ملیت ،زبان  ،دین ،مذهب و اندیشه  در موقعیت مخالف ودشمن قرار گرفته بود خود همان کاری را نمود که به بهانه ان متوصل به زور وخشونت شده بود  .

 

بلاخره زمانی  رسید که همه انچه  عوامل  پنداشته میشد همه از امکان عملکرد ها چه در سطح کشور وچه در سطح جهان  خارج شدند اما بحران  تشدید شدوضع بدتر شد  ومعلوم شد که انچه را تصور میشد عوامل  است چنین نبود. در حالیکه  عوامل اصلی به سر جایش است  تنها چیزیکه تغیر کرد  بهانه ها   تعویض شدند.

 

 در طول زمانه ها به ساده گی  نا آگاهی  به  مردم بیچاره  ما تحمیل شد تحمیل نا آگاهی یکی از شیوه های  استعمارجهانی است  وازاین شیوه آنان  خوب استفاده بردند . مردم را در  بستر بی اندیشه گی  بسیار عمیق  خوباندند  وبا  شناخت منافع  وطن شان ناآشنا نگهداشتند .انانیکه که   نا آگاهی رادر این سرزمین حفظ نموده اند  متاسفانه هنوز با افتخار زندگی دارند  ، هنوز هم با آنان با عزت وحرمت  برخورد میگردد وبر عکس کسانیکه از این "کالی زدگی" خود را نجات دادند با نیات صادق برای خدمت گذاری  مردم و وطن   کمراراده  بستند  سنگ ملامت بطرف شان نشان گرفته  شد وبه نام عقاید  مورد حمله قرار گرفتند در اینباره میتوان در گذشته صد سال از شاه امان الله  یاد نمود که امروز با سیاست اغماض واغراض به تصویر کشیده میشود آیا  اینان واقعا با سیاست های شاه امان الله موافق اند ؟! که نه ! ورنه   یکصد سال بعد نیروهای محقق ان سیاست ها  تکفیرنمی شدند.

 

سالهاست  در جنب  رویداد یک زمان تاریخی  اوراق تمام تاریخ کشور نگاشته میشود  توگویی افغانستان پیش از این تاریخ نداشت  وهیچ ظالمی بر سرنوشت این سرزمین تجربه نشده  است  اما چنین نیست   گذشته به روایت تاریخ نشان  میدهد جبهات ،فقر ، تنگدستی ، انواع محرومیت ،انواع  ظلم وستم اجتماعی ، بهره کشی ،  استبداد  چور وچپاول  بی سر وصدا ،غضب  دارایی های عامه ، بخشش  ملکیت عامه از کیسه ملت به غلامان وفرمانبرداران ظالم  ، تصاحب دارایی های عامه ومردم  توسط ستمکاران وستم پیشه گان، دزدی بی سرو صدا ثروت های کشور همه دست آورد ان زمانه هاست .

آنکه افزود شد در سیم وزرش

یا خودش دزد بود یا پدرش (....)

 

آنانیکه ظلم ظالم را به نام اینکه   صد نفر زمیندار در کشوروجود نداشت  میخواهند کتمان نمایند  در به ظاهر کشیدن یک حقیقت  راست میگویند  یک مشت اقلیت به سرنوشت یک ملت بزرگ حکم میراند وهیچ کس را هم حق نمیداد که درد خود را بنالد .

عجب است که امروز ظالمین ناله مظلومی میکشند.

 

  جز یات تاریخ ،با  روایات مردم  پیوند دارد به گواهی آن  بسا از شاهان  وقت به همه افتخارات تعبیه شده به انها، خاینینی بوده اند که به حکم باداران شان این ملت را در یک عقب مانی کامل فکری نگهداشته اند وخود به حیث غلامان  بیگانگان محافظ ونگهبان آن بودند که امروز میراث خواران آنان از آن استفاده میبرند   . لذا  فقر، گرسنگی  ،مرض ،  تعصبات زبانی  سمتی ملیتی عقیده ای اندیشه ای  وجنسی ،جنگ ، ترور ، وحشت ،بربریت ،تجاوز ات جنسی ، غارت دارایی های عامه غارت ثروت های کشور در نتیجه همان تحمیل جهل وناآگاهی بمردم میباشد که با شراکت غلامان وباداران  انجام شده است .

 

 خلاصه  امروز همه  اتفاقاتی که رخ میدهد  در نتیجه کار وپلان  سلطه جویان جهان ومیراث خواران   حلقات غلامی  شان علیه ملت وکشورمیباشد  .

 

تجربه شده وقتی  نیرو های آگاه در صدد  رفع بحران ها ومعضلات شده اند  با  عکس العمل  وضدیت  مواجه میگردند اکنون   سیاست گذارانی که  جهان را دردستان پر آشوب خود دارند   قصد وهدف شان  در مورد مردم ما و کشورما معلوم است  لذا راه  چاره  چاره جویان باید نیز معلوم باشد.

 

 وضع و روشن است  درعین سناریو جا سازی های دگر صورت میگیرد  سیاست گذاران بیگانه  در صدد انسجام  افراد خود در یک گروپ تشکیلی برای جابجا سازی به عوض اشخاص انفرادی   برای پیش برد اهداف ومقاصد   مورد توجه قرار گرفته است متاسفانه این تجربه  بار ،بار تکرار شده است  اما در شرایط  خاص جهان امروز  این نیازمندی  از انگیزه های  حفظ حضور فزیکی  نیرو های خارجی   در شرایط امن وامان  کشور ما  به عنوان موقعیت استراتیژیک استخراج میشود . 

 

رفقای گرامی:

با انکه به همه ما معلوم است  میخواهم خاطر نشان بسازم  سیاستگذاران توسعه طلب ومزدوران داخلی شان بارتمام جنایات وگناهان شان راکه در بالا یکمقدار انرا بر شمردیم  بگردن ما می اندازند ووقتی این یک حقیقت نیست راه چاره چه است ؟

   

ما در این وضیعت یک تکیه گاه سیاسی داریم  که عبارت اند از سازمانهای هم اندیش و رفیق  وابسته به حزب با اعتبار بزرگ دیروز ما که از میان مردم برخاسته  میباشند که میتواند نیرو های مترقی را بسیج نمایید  ویک نیروی پر قدرت واثر گذار را بوجود بیاورند.

 

این یادداشت را   پیرامون انعکاس  یک  سلسله  طرح ها ، نظریات ، انتقادات ، موضع گیری های  متفاوت   در باره گرایشات  همسویی ، اتحاد  با نیروی  های مترقی و شخصیت های مترقی  ، وحدت سازمانها هم اندیش ورفیق  و انچه که امروز مورد بحث است درباره  دو گردهمایی وسیع با شرکت  چندین سازمان سیاسی  در حالی  ادامه میدهم  که به نسبت روزنه  امید   بخاطر وحدت  نیرو ها  در محور سازمانهای رفیق  ناشی از  آرزوی  اکثریت رفقای که زجر وشکنجه وعذاب  شرایط جنگ  ودر بدری را کشیده اند بیشتر گشوده شده  وامید بسیار وجود دارد که به نتایجی خواهیم رسید  .

 

 ما خود ما مسوولیت داریم نقیصه هارا بر طرف نماییم لذا در پهلوی این امیدواری ها  در مورد چند مساله متاثر کننده  مکث میکنیم : اول خود خواهی های است  مزاحمت ها وجنجالهای را در مسیر این ارزوی بزرگ قرار میدهد همان  جنجالهای که تا امروز توانست امکانات  این وحدت وهمسویی را در طور خود داشته باشد .   دوم  خود برتر بینی اندیشه ای با وجود منابع مشترک  واهداف مشترک وعدم به بحث گذاشتن ان در مجموعه های که ضروری است  سوم  احزاب مترقی در افغانستان  هم محصول  همان جامعه اند  که از  پیش امد های تاریخی وسیاست تحمیلی در عرصه های مختلف  در یک مقیاس  معین  میتوانند اثر پذیر  باشند  لذا   کشش های ذهنی  متاثر از  منافع جویی بنام زبان ، سمت ، قوم ، وقبیله  که درمواردی از انان  انتقاد شده  به معنی چیزکی از چیز های است .

 

نمیخواهم این کلمات را متوجه هیچ  سازمان ویا شخص مشخص بسازم  ویا این اشارات  باعث  آن شود  که علیه فریاد های خودمان قرار بگیریم  ویا  روحیه وحدت  را که رفقای وحدت خواه با نسخه رفاقت تقویت میکنند  زیر سوال ببریم .

 

 در صورتیکه هدف مطرح وضروری اولی وحدت است پس  بیایید سوال وحدت را  ساده حل کنیم  چرا میخواهیم وحدت نماییم ؟ برای آنکه ما میخواهیم به مردم ووطن خدمت نماییم  لذا  داد وفریاد وحدت را  رفقای  پیگیری میکنند   که دیروز عملا در دفاع از تمامیت  کشور مردم وارمانهای ما  سهم عملی داشتند  وبا مردم یکجا در برابر همه عمال ضد کشوری وضد مردمی قرار داشتند  وامروز هم پاسخگوی  تمام اتهامات  چه علیه  اهداف ما ، آرمانهای ما ، وچه علیه شخصیت های ما ورهبری ما همین ها اند . من معتقد م این جمعیت متعهد که در کار زار وحدت خواهی نیرو های هم اندیش وحدت نیروه های رفیق را مطرح میکنند از این کار بی هیچ  فخر فروشی پیگری مینمایند وخواهند نمود  .

 

 لذا با نظر داشت  موضع  گیری های  فوق ، برخورد های خود خواهانه ،  نظریه های مطلق وتفوق طلبی ها ی قابل بحث  را  به بحث کشانیده توقع میکنییم همه  در روند مبارز ه  گام عملی بردارند. 

وقتی در غربت سرای خود در پاکستان بودم  روزی با رفیقی  در کنار( پوسته خانه)  محلی یک شهرک  صوبه سرحد  صحبت داشتیم که  یک خانم ایرانی آمد تا  نامه ای را ارسال نماید مگر دفتر پست  مسدود بود خانم ایرانی از آن رفیق  که مشغولیت دوکانداری در جوار همان دفتر پست   داشت  پرسید که این شخص مسوول کجاست و چه  وقت میاید ایشان   با معلوماتی  که داشت  گفتند  او تبلیغی است وبرای تبلیغ رفته است  امروز نمی آید   خانم  در جواب گفت که بیشتر از چهادره صد سال تبلیغ  شده است چه وقت باید عمل شود .

من از ان اتفاق لفظی  این درس را  گرفتم  که هر آنچه انسان میگوید باید عمل اش را هم بسنجد

   اشتباه کردن وهیچ کار نکردن فرق دارد  از نظر کسانیکه  از جایشان شور نمیخورند  وهی گفته میروند که کشتی غرق میشود از آب هم میترسند ونمیخوا هند در اب داخل شوند  چه باید بکنیم .

 

 ما باید بدانیم هم شهید وهم غازی و هم صحی وسلامت  باز گشت از معرکه مشکل نیست ناممکن است ، وهمینگونه ماجرا جویی نیرو های  مترقی در میان هم   برای نیرو های مترقی موثر  نیست   نیرو های مترقی را  بیشتر پراگنده میسازد  گفتاریکه زمینه  های عملی کار را مساعد نسازد فقط لفاظی است وبه درد مبارزه نمیخورد ،و همچنان  فضل فروشی های  چپ نمایی  نه تقوای چپ است ونه برای جنبش چپ موثر است  ،و نهایتا الفاظ تحریک کننده  میان خالی  همه را خسته ساخته است ،ودر مجموع هر حرف وعمل  که  زبان دشمنان ترقی وعدالت  آزادی را تیز تر بسازد سوهان شمشیرآنان  است وبس .

 

    متقیان این شیوه  متوجه باشند  که با  بینش های بی عمل هیچ درد جامعه وهیچ درد  نیرو های مترقی را که در جستجوی زمینه های عملی کار برای بیرون رفت  از بحراناتی اند که همه  رایکجا با خود به گودال نابودی  میبرد  دوا نخواهندکرد.

 

ما متعهد به اهداف وارمانهای هستیم که خود ما داوطلبانه  قبول نموده ایم کسی بخواهد ویا نخواهد  در همین راه میرویم   برای  خود  وظیفه ومسوولیت میدانیم   موانع را از سر راه  ارمان واهداف مشترک  بر طرف نماییم  . لذا به سازمانهای رفیق   ارزش  قایل هستیم و به شخصیت های رفیق حرمت میگذاریم.

 و با وجود عضویت در  سازمان  مشخص هرگاه  انتقادی به اعضای سازمان ویا عملکرد سازمان وارد باشد بی دریغ انجام میدهیم  و در مورد  سازمانها وشخصیت های  که رفیق  میگوییم همچنان  از مواضع رفاقت انتقادات خود را مطرح نمودهنباید  استعمال واژه های  بلند بالا برای ما  غرور  کاذب  ببخشد ومارا از پرنسیب  برخورد رفیقانه دوربسازد  که  از یک طرف رفیق بگوییم واز جانب دیگر مانند گروپ ها وتنظیم ها  در باره  وحدت رفقا برخورد نماییم واصطلاح پیوستن را که مروج گروپ های جنگی است بکار بریم.

 

ما باید  سپاه مبارزه را  تشخیص داده و بشناسیم  .

 انانیکه  در مبارزه علیه  دشمنان ترقی وعدالت  دیموکراسی صلح وازادی  شجاعانه ایستاده اند از جواب در هر سطح هیچ ابا ندارند از ارمانهای  دیروز شان که با سرنوشت سیاسی شان گره خورده  دفاع میکنند  نباید با   واژه پرستی  ،سازمانهای شان ، شخصیت های شان  ومبارزه شان  به هیچ گرفته  با نام  های تسلیم طلب و یا کلمات افتراق امیز  دگر  خطاب گردند   و برعکس خود را مبارزین  واقعی قلمداد نمایم .

باید  میان  انانیکه انتظار بهبود  شرایط  نشسته اند وانانیکه میخواهند شرایط را بوجود بیاورند شدیدا فرق قایل شد .

 

اکنون  زما ن آن فرا رسیده برای ساختن شرایط به میان مردم  رفته  امید را برای حضور مجدد فرزندان شان  زنده بسازیم  اما این  امید وقتی زنده میشود  که  بتوانیم به زبان مشترک تبدیل شویم  . اگر میخواهید دیگر شما را تنها به  نام وهویت اصلی تان یاد کنند  فقط راه  لجام زدن دهانهای بی لجام  وحدت ماست . ما در صورتی میتوانیم این ناسزا هارا را در گلوی بد زبانان  دروغگویان وتهمت گران  خشک بسازیم  که به پای وحدت ایستاده شویم .

توقع وجود دارد با جمع بستی نظریات عمومی  که از ۱۹ اپریل بدینسو درسایت های رفقا وفاروم های رفقا در  جریان است   نتایج کار کمیته  گردهمایی اروپا که از ترکیب سازمانهای  رفقا وشخصیت های رفیق فعالیت خوهند نمود  به این موفقیت بزودی نایل شوند

به امید انکه بزودی برای چلنج کار آماده شویم پیروزی های شما را میخواهم .

 

زنده باد مردم  پاینده باد افغانستان

 پیروز باد وحدت   فرزندان مردم

 


May 26th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات